...
امروز میهمان شهداییم...
باشد که دل مرده مان بار دیگر احیا شود...
پ.ن: لحظه شماری می کردم برای امروز...
- ۰ نظر
- ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۳
امروز میهمان شهداییم...
باشد که دل مرده مان بار دیگر احیا شود...
پ.ن: لحظه شماری می کردم برای امروز...
از فرودین ماه برنامه ریزی کرده بودیم که بعد از نمایشگاه کتاب یه مسافرت بریم ولی نشد که نشد؛ یازده روز کار نفس گیر در نمایشگاه کتاب تموم نشده بود که باید کار بعدی رو شروع می کردم.
به خاطر خستگی تقاضا کردم چند روزی کار رو متوقف کنم تا کمی تمرکز از دست رفته ام رو به دست بیارم اما موافقت نشد.
بیست و چند روزی روش کار کردم؛ چهارشنبه صبح اومدم سیستم رو روشن کردم ولی چیزی که می دیدم برام باور پذیر نبود؛ چند بار تا الان این موضوع تکرار شده ولی درس نگرفته بودم...
همه فایل ها از بین رفته بود...
یه روز تموم با چند تا متخصص فنی مشورت کردیم ولی همشون یه حرف می زدند: درست نمیشه...
فایل خراب شده و حالا باید دوباره کارم رو شروع کنم...
پ.ن: باید یاد بگیرم که هر روز از کاری که دارم انجام میدم نسخه پشتیبان تهیه کنم....
گفتن و شنیدند به تدبیر و امیدی
در سایه ی تهدید، چرا گفت و شنیدی؟
رفتند شبانگاه به مهمانی دزدان
آنانکه در این خانه نجستند کلیدی
با گردن کج، تا به کی اینگونه نشستن
تا پول سیاهی بدهد کاخ سفیدی
افسوس به این سال که سازش شده سینش
قرآن به میان نیست، عجب سفره ی عیدی
باران فراوانی از این ابر، نبارید
جز آنکه دل خلق بسوزد به اسیدی
در کرب و بلا، بی طرفان، بی شرفان اند
تاریخ همان است، حسینی و یزیدی
هرگز ندهد تن به نظر بازی دشمن
خاکی که در آمیخته با خون شهیدی
ما آینه هاییم، شکستن هنر ماست
با ماست هر آیینه شهیدان جدید
میلاد عرفان پور
بانی روضه جوان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) شدیم تا خدا به واسطه ایشان گرهی که به کارمان افتاده است را باز کند...
پ.ن: بنابر شواهد سخت ترین مصیبت کربلا برای حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) شهادت جوان شان است ...
پ.ن 1: در لحظه جان دادن حاضرم هر آنچه دارم را بدهم و به هر آنچه لازم باشد متوسل شوم تا یکبار دگر در مجلس روضه حضرت علی اکبر (علیه السلام) بنشینم...
پ.ن 2: دعا کنید گره از کارم ما باز شود...