قالب رضا قالب رضا دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

...

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۳ ب.ظ

امروز میهمان شهداییم...

باشد که دل مرده مان بار دیگر احیا شود...



پ.ن: لحظه شماری می کردم برای امروز...

  • امید شریفی

پیامی آورده اند

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۸ ب.ظ

  • امید شریفی

اتاق احیای قلب مردگان فردا به وسعت تهران است.

دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ق.ظ

  • امید شریفی

درسی برای همیشه...

شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۴ ب.ظ

از فرودین ماه برنامه ریزی کرده بودیم که بعد از نمایشگاه کتاب یه مسافرت بریم ولی نشد که نشد؛ یازده روز کار نفس گیر در نمایشگاه کتاب تموم نشده بود که باید کار بعدی رو شروع می کردم.

به خاطر خستگی تقاضا کردم چند روزی کار رو متوقف کنم تا کمی تمرکز از دست رفته ام رو به دست بیارم اما موافقت نشد.

بیست و چند روزی روش کار کردم؛ چهارشنبه صبح اومدم سیستم رو روشن کردم ولی چیزی که می دیدم برام باور پذیر نبود؛ چند بار تا الان این موضوع تکرار شده ولی درس نگرفته بودم...

همه فایل ها از بین رفته بود...

یه روز تموم با چند تا متخصص فنی مشورت کردیم ولی همشون یه حرف می زدند: درست نمیشه...

فایل خراب شده و حالا باید دوباره کارم رو شروع کنم...



پ.ن: باید یاد بگیرم که هر روز از کاری که دارم انجام میدم نسخه پشتیبان تهیه کنم....


  • امید شریفی

دوران بزن و دررو تمام شده است

شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ق.ظ


  • امید شریفی

...

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۷ ب.ظ

  • امید شریفی

باید دق کنیم...

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۸ ب.ظ



پ.ن: اللهم عجل لولیک الفرج

پ.ن2: پدر و مادر «جمعه قاسم الزین» طی درگیری تروریست های ارتش آزاد سوریه با نیروهای ارتش سوریه در محله المسیر شهر حلب جان باخته اند. نیروهای داوطلب امداد شهری پیکر بی جان این طفل سوری را از میان خروارها خاک بیرون کشیدند.



  • امید شریفی

در کرب و بلا، بی طرفان، بی شرفان اند

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ب.ظ

گفتن و شنیدند به تدبیر و امیدی

در سایه ی تهدید، چرا گفت و شنیدی؟


رفتند شبانگاه به مهمانی دزدان

آنانکه در این خانه نجستند کلیدی


با گردن کج، تا به کی اینگونه نشستن

تا پول سیاهی بدهد کاخ سفیدی


افسوس به این سال که سازش شده سینش

قرآن به میان نیست، عجب سفره ی عیدی


باران فراوانی از این ابر، نبارید

جز آنکه دل خلق بسوزد به اسیدی


در کرب و بلا، بی طرفان، بی شرفان اند

تاریخ همان است، حسینی و یزیدی


هرگز ندهد تن به نظر بازی دشمن

خاکی که در آمیخته با خون شهیدی


ما آینه هاییم، شکستن هنر ماست

با ماست هر آیینه شهیدان جدید


میلاد عرفان پور

  • امید شریفی

روضه؛ کلید حل مشکلات ماست

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۱۲ ب.ظ

بانی روضه جوان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) شدیم تا خدا به واسطه ایشان گرهی که به کارمان افتاده است را باز کند...




پ.ن: بنابر شواهد سخت ترین مصیبت کربلا برای حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) شهادت جوان شان است ...

پ.ن 1: در لحظه جان دادن حاضرم هر آنچه دارم را بدهم و به هر آنچه لازم باشد متوسل شوم تا یکبار دگر در مجلس روضه حضرت علی اکبر (علیه السلام) بنشینم...

پ.ن 2: دعا کنید گره از کارم ما باز شود...

  • امید شریفی

زیلو و ما ادراک...

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ

  • امید شریفی