خواهری برای ما و همسری مهربان برای برادرم...
تو این مدت که اینجا نمی نوشتم اتفاق های زیادی افتاده. مجدد دایی شدم و البته برادرم هم سر و سامان گرفت. عید غدیر بود که بعد از چند ماه بیا و برو و تحقیق و ... بالاخره سر سفره عقد نشستند. عقدشون مثل عقد ما قم و در جوار حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها بود. خدا را شکر همسری مومنه نصیبش شده است. ما که تو این چند ماهه از همسر محترمشون جز خوبی ندیدیم. برای ما حکم خواهری کوچک تر را پیدا کرده اند که مثل خواهرمان باید هوایش را داشته باشیم. برای پدر و مادرمان حکم دختر سوم را دارد و امیدوارم برای همسر من هم جای خواهر نداشته اش را بگیرد. هر دو تک دختر هستند و همیشه به همسرم گفته ام هوایش را داشته باشد..
دانشجوست و حسابی درس خوان. همانند همسر خودم مهربان و قابل احترام. هر دو از خانواده های خوبی هستند. خانواده های فهمیده و با فرهنگ. حواس ش حسابی به برادر بازیگوش ما هست....
برایشان آرزوی خوشبختی دارم. شما هم برای خوشبختی شان دعا کنید.
- ۹۵/۱۱/۱۱