قالب رضا قالب رضا بایگانی آبان ۱۳۹۶ :: دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

بار رفتن را بسته ام...

چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۱۶ ب.ظ

قرار است سنگر خدمتم را عوض کنم و از اینجایی که نزدیک به ده سال است با آن همکاری دارم بروم. ساختمان این مؤسسه در شش هفت سال گذشته مونس تنهایی های من بوده است و چه شب ها که تا صبح که اینجا مشغول به کار بوده ایم...

اگر بپذیرند و قبول کنند مانند سربازی ام که ده سال در سنگرش زندگی کرده است، من در این سنگر رشد کرده ام، متاهل شده ام، پدر شده ام و اینجا، همانجایی است که من به آن وابسته ام؛ اما وابستگی ام به آن دلیل است که اینجا نه تنها برای من شغل نبود بلکه تمام آمال و آرزویم برای جهاد را تحقق بخشیده است. شاید خیلی ها اینجا را به عنوان شغل دیدند اما خدا خود شاهد است که من همواره فعالیت در اینجا را وظیفه میدانستم چرا که کارمندان این موسسه در خط مقدم جبهه فرهنگی قرار گرفته و باید از جان و دل مایه بگذارند.

من هر کجا هم که بروم اینجا را فراموش نخواهم کرد. بچه های خوب و بد اینجا را فراموش نخواهم کرد و دلم برایشان تنگ می شود.


پ.ن: اگر رفتنی شدیم امیدوارم اجازه بدهند از دور با این موسسه همکاری داشته باشم...


  • امید شریفی