قالب رضا قالب رضا بایگانی ارديبهشت ۱۳۹۳ :: دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

واقعا استاد بود؛ حیف شد که رفت

چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۳۳ ق.ظ

به گزارش مشرق، "حمید نمازی" از اندیشمندان برجسته، فعال، متعهد و انقلابی در عرصه‌ فرهنگی کشور، ساعاتی قبل بر اثر ایست قلبی در بیمارستان بقیةالله(عج) تهران دارفانی را وداع گفت.


وی در سه دهه اخیر با انتشار مجموعه‌ مقالات و همچنین سخنرانی‌های متعدد، نقش بسیار فعالی در نقد جریان‌های معاند، ضد انقلاب و وارداتی فرهنگی به ویژه در فتنه 88 ایفا کرد.
نمازی همچنین در سال‌های اخیر به نقد جریان‌های وارداتی عرفان‌های کاذب، فرقه‌های انحرافی و مدعیان دروغین پرداخت.
یکی از بستگان آن‌ مرحوم در گفت‌وگو با تسنیم گفت: صبح امروز تحت عمل جراحی قرار گرفت. ساعاتی پس از عمل جراحی به هوش آمد، به قصد اقامه نماز از اطرافیان درخواست کمک کرد؛ به او گفتیم که هنوز برای اقامه نماز فرصتی باقی است اما او گفت که می‌ترسم خوابم ببرد و در حالی که برای اقامه نماز ظهر و عصر آماده می‌شد، جان‌ به جان آفرین تسلیم کرد.
طبق اطلاع واصله، مراسم تشییع پیکر مطهر آن فقید سعید، روز پنجشنبه، ساعت هشت و نیم صبح، از میدان شهدا، چهارراه آبسردار، خیابان زرین‌خامه، کوچه قائن، برگزار می‌شود.
"مشرق" درگذشت این بزرگمرد عرصه فرهنگ را به جامعه فرهنگی و هنری کشور و خانواده ایشان تسلیت می‌گوید و برای بازماندگان آن مرحوم صبر جمیل مسألت می‌کند.
  • امید شریفی

یه شش گوشه دیگر...

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۰۴ ب.ظ

امروز تصاویری از ضریح حرمین عسکریین منتشر شد که یه نکته جالب داشت و اونم اینکه این ضریح به صورت شش گوشه ساخته شده...

دلم داره از همین الان برای این شش گوشه پر میزنه...

دی ماه که رفته بود زیارت عتبات حاضر بودم به قیمت سرم هم که شده برم سامرا، ولی...


یه چی بیشتر نمیشه گفت. (مطمئنا که این حرف دل همه بچه هاست)


دلم برا حرمت پر میزنه؛ سینه به عشق تو دلبر میزنه


  • امید شریفی

بی توفیقی

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۸ ب.ظ

مشهدی که قرار بود بریم موکول شد به آخر خرداد.

دل تنگ حرمم...

نمی دونم چرا آقا نمی طلبه...

آقا جان تو رو به حق جوادت...

  • امید شریفی

همسری همراه

يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۳۷ ق.ظ

بعضی شبا مجبورم برای اینکه بعضی کارای فوری رو تحویل بدم سر کار بمونم.

توی سال 93 فکر کنم به 5 شب رسیده این شب سر کار موندنا، البته غیر از 10 روز نمایشگاه کتاب که زود زود ساعت یازده و نیم، دوازده شب می رفتم خونه


خدا قوت بده به عیال که تحمل میکنه این بد قولی ها و اذیت ها رو...

شما هم دعا کنید ایشون توفیقاتشون زیاد بشه و خدا اجرشون بده...

  • امید شریفی

دوباره پشه خر است

يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۳۳ ق.ظ

دوباره شب رو سر کار موندیم و پشه ها از خجالتمون در اومدن....

دوباره پشه خر است...


ولی باید بگم که تو خونه با عیال محترم حالشون رو گرفتیم

عیال رفته یه حشره کش به اضافه یه توری خریده

توری نصب شد روی پنجره و حشره کش رو هم مثل این کابوی ها میذارم دم دستم تا همین که پشه رو دیدم از زندگی ساقطش کنم...


یه همچین آدم خشنی هستم من....!

  • امید شریفی

مدافع حرم...

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ب.ظ

تقریبا همه بچه پاسدارا و حزب اللهی های محل رو میشناسیم یا اینکه میشه به راحتی و از طریق یکی دو واسطه شناختشون...

هفته پیش بود که تعدادی پیامک مختلف مبنی بر تشییع یکی از شهدای مدافح حرم اونم تو محل ما برام اومد، اما نکته اینکه این شهید عزیز مدافع حرم رو نمی شناختم...

به چند تا از بچه ها که می تونستم پیامک زدم تا ببینم این شهید رمضان کریمی کیه؟ اما توفیقی حاصل نشد، تا اینکه تو ایام نمایشگاه کتاب یکی از دوستان نزدیک که اومده بود کمکمون رو دیدم و ازش درباره این شهید عزیز پرسیدم...

در میان نگاه فضول من گفت که این شهید از برادران افغانیه که برای دفاع از حرم عمه سادات راهی سوریه شده...

این دوست عزیز در پاسخ به نگاه متعجب من ادامه داد که این برادر افغانی که بیست و دو سه سالی بیشتر نداشته ساکن یه محله دیگه است اما وصیت کرده که در گلزار شهدای محله ما پیکر مطهرش رو به خاک بسپارن...

اما جالب برام این بود که این شهید عزیز یه بچه یکی دو ساله داره و سرش به دست پیروان یزید بن معاویه (لعنت الله علیه) از تنش جدا شده...

از اون روزی که این مطالب رو شنیدم تا روز 13 رجب که توفیق شد برم به زیارت قبر این شهید، سرگرمی کار و دنیا باعث شده بود زیاد بهش فکر نکنم، اما از سه شنبه تا الان دارم به این فکر می کنم که چی شده که ما اینقدر بی غیرت شدیم...

دلم به حال خودم میسوزه که یه عمر تو حرف ادعای حمایت از آل الله رو داشتیم...

  • امید شریفی

زندگی در کنار زامبی

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ق.ظ

انگار فحش و فضاحت علیه دولت نهم و دهم و سیاه نمایی از هشت سال گذشته تبدیل به یک کلاس کاری شده...

طرف تا دیروز برای دولت نهم و دهم کف و سوت می زد و نون خور سفره شون بود اما دیروز هر چی از دهنش در اومد نثار هشت سال گذشته کرد، تا جایی که فکر کردم هشت سال گذشته رو وسط زامبی ها زندگی می کردیم ولی خودمون نفهمیدیم...


  • امید شریفی

مرغ عشقای خونه ما...

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ

عوامل بسیاری می تونن مانع انحراف افراد جامعه باشن که یکی از مهم ترین و البته تاثیرگذار ترین اونها پدر و مادر هستند. هرچند بنده من به شخصه قائلم که هیچ کس اندازه مادر نمی تونه مؤثر باشه اما به شرطی که پدر یه نقش تکمیلی رو در کنار خانم خونه داشته باشه.

برای مثال خودمو مثال می زنم

ما از اون بچه هایی بودیم که زمینه انحراف به شدت برامون مهیا بود. از استعداد ذاتی خودمون گرفته برای منحرف شد تا زمینه های اجتماعی محل زندگی...

اما وجود یه مادر که به قول داداشم برای خودش مردیه و به تعبیر من یه شیرزنه، بالا سرمون باعث شد که از انحراف و خلاف دور بمونیم.

مادر ما از اون قشر مادرایی که وقتی فرزندش کوچکترین اشتباهی مرتکب می شه بدون هیچگونه اغماضی و به دور از عواطف نا به جای مادرانه اونو تنبیه می کنه که این تنبیه از کتک مفصل شروع می شه تا به تحریم و...

در کنار ایشون نیز همسری وجود داره که در هیچ شرایطی پشتش رو خالی نمیکنه (حتی اگه تو برخورد با فرزندش اشتباه هم کرده باشه) البته نا گفته نمونه که کسی (اینکه میگم کسی، همه رو شامل میشه) وجودش رو نداره که جلوی مادرمون از گل نازک تر به پدرمون بگه والا از سوی ایشون با شدیدترین برخورد مواجه خواهد شد.

در یک کلام پدر و مادرمون تحت هر شرایطی (حتی اگه اشتباهی مواجه شده باشند) مدافع سرسخت یکدیگرند...

البته این به معنای این نیست که رو اشتباهات یکدیگر درپوش بذارن. به جاش به اشتباهات همدیگه می پردازن اما اجازه نمیدن جلوشون کسی از گل نازک تر به اون کی بگه؛ حتی بچه هاشون؛ و این فرقی نمیکنه که روابط بین پدر و مادرمون در اون لحظه خوب باشه یا شکرآب...

اونا واقعا فوق العاده اند.

درسته که در ظاهر خیلی همدیگر رو اذیت می کنن اما خدا نکنه خار تو پای یکی شون بره. مثل این میمونه که خدای نکرده خار در چشم اون کی رفته...

  • امید شریفی

من مانده ام تنهای تنها...

چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ

عیال رفت اعتکاف...


من توفیق نداشتم.

  • امید شریفی

روز پدر مبارک

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ب.ظ

روز پدر رو

اول به مولای انس و جان، حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

دوم به آقا جانمون، سیدعلی حسینی خامنه ای

سوم به پدر خودم

چهارم به پدر عیال

و پنجم به تمام پدرای عالم

تبریک میگم

امیدوارم در سایه بهترین پدر عالم هستی، علی بن ابیطالب، صحیح و سالم باشن.

  • امید شریفی