قالب رضا قالب رضا اعتراف :: دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

اعتراف

يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ق.ظ

اون چیزی که تا الان تو این وبلاگ دیدید و خوندید عین اعتقاداتم بوده و شاکله هویت منو شکل میده اما با یه تفاوت جزئی و اونم اینکه اسم واقعی من امید نیست...

فقط در بین مخاطبان این وبلاگ یه نفر هست که میدونه که پشت این نوشته ها کیه و آیا این نوشته ها از روی اعتقاده یا برای ...

یه نفر که برای من مثل یه برادر بزرگتره و حاصل رفاقت چندین و چند ساله مون این بوده که هر روز بیشتر به هم نزدیک شده ایم و چیزی برای پنهان کردن از همدیگه نداریم و به همین خاطر میدونه این وبلاگ متعلق به من است ...

این دوست، رفیق و من علاقه مندم که برادر خطابش کنم، از اون افرادییه که دل آدم براش تنگ میشه. باهاش خوش میگذره و وقتی کنارشی آرومی...

در مکتب امام صادق علیه السلام درس خونده و خیلی موفق بوده؛ از اون روحانی های به روز و دوست داشتنی...


پ.ن: امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر چیزی به چیزی آرام می گیرد و مومن به برادر مومن خود آرامش می یابد، چنانچه پرنده به همجنس خود آرام می گیرد.

پ.ن2: اینو برای اون دوستی نوشتم که ادعا داره منو میشناسه و دارم دروغ میگم و ریا می کنم و...

  • امید شریفی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی