قالب رضا قالب رضا سیب زمینی :: دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

سیب زمینی

دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۵ ب.ظ

هفته پیش وقتی تلفنم زنگ خورد اولش خوشحال شدم چرا که یکی از دوستان نزدیکم پشت خط بود اما وقتی تلفن رو قطع کردم نشانه ای از خوشحالی در چهره من نمایان نبود...

تلفنی بهم اطلاع داده شد که عروسیی دعوت شدم و تا چند روز دیگه کارت دعوت به دستم میرسه...

نمی شد کاری اش کرد و باید شرکت می کردم والا بعدا حرف و حدیثایی پیش می اومد...

از اونجایی که برام مثل روز روشن بود که این مراسم چطور مراسمیه، اصلا علاقه ای به حضور در این مراسم نداشتم و همه اش دعا می کردم دری به تخته بخوره و بهونه ای جور بشه که نتونم برم...

خوش مسیر نبود و به سختی خودمون رو رسوندیم به مراسم...

برنامه ریزی کرده بودیم دم شام برسیم اما اتفاقات جوری رقم خورد که تقریبا یک ساعت بعد از شروع مراسم رسیدیم به تالار...

تنها امیدواری بعد از داخل شدن به تالار مشاهده دو تا از دوستانم بود...

همون دم در و به دور از هیاهوای رایج اینگونه مراسمات نشستم کنار این دوستان و سعی کردم هر جوری که شده خودمو مشغول کنم...

مراسم هرجوری بود تموم شد و هنوز سر درد حاصل از صدای بلند داخل سالن هنوز هم داره اذیتم میکنه...

اما این مراسم نکات جالبی برام داشت...

اول اینکه داماد مورد نظر به قدری آرایش کرده بود که خواننده مراسم از میهمانان خواهش کرد کسی با آقا داماد روبوسی نکنه....

دوم اینکه بعضی دوستان مدعی، انگار دنبال محملی می گشتند تا خودشون رو خالی کنند و این مراسم فضا را براشون فراهم کرده بود...

سوم اینکه بعد تموم شدن مراسم منتظر عیال بودم ولی روم نمی شد سرم رو بیارم بالا و نگاه کنم ببینم عیال رو می بینیم یا نه...

اما نکته مهم برای من بی غیرتی بعضی ها (اعم از زن و مرد) بود...

زنانی که نوع برخورد همسرشون با زنان غریبه براشون مهم نبود و مردانی که چگونگی پوشش و رفتار همسرشان برایشان ذره ای اهمیت نداشت...


پ.ن: در عامه مردم آدم بی غیرت رو به سیب زمینی تشبیه می کنند...



  • امید شریفی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی