قالب رضا قالب رضا زیارت پدر و پسر امام رضا... :: دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

زیارت پدر و پسر امام رضا...

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ

روز قبل از اینکه راهی کربلا بشم یا دور روز قبلش بود که رفتم دفتر مرحوم حاج حمید نمازی، تا هم از ایشون و هم از دیگر دوستانی که میشناسم و در کنار ایشون مشغول به کار بودند حلالیت بطلبم...

همون لحظه اول که نشستم ایشون یه پاکت بهم داد و گفت که یه رسمه که به تمام کسایی که راهی کربلا میشن یه چیزی به عنوان توشه راه میده...

خودشون برام چایی آورد و خواست که چایی ام رو با نقل های روی میز که سوغاته مشهده بخورم...

خیلی اصرار داشت که وقتی رفتی کاظمین توجه کن که داری پدر و پسر امام رضا (ع) رو تو یه لحظه زیارت میکنی...

خیلی اصرار داشت که اونجا به یادشون باشیم...

میخواستم برم که یه بسته هم بهم دادن که سر راه برسون به یه آدرس تو میدون انقلاب

موقع خداحافظی یه چند لحظه ای هم جلوی در با ایشون و دوستان صحبت کردیم و ایشون مواردی در خصوص زیارت امام حسین (ع) بهم گوشزد کردند...

وقتی راه افتادم که برم ازشون خواستم که تو مراسم ولیمه مون که همون مراسم عروسی حساب میشد تشریف بیارن که قبول کردند.

به محض اینکه پا تو بارگاه مقدس امامین کاظمین گذاشتم اولین کسی که از ذهنم عبور کرد حاج حمید نمازی بود...

ایشون تو تمام مدت زیارتم تو کاظمین از ذهنم بیرون نرفت و همش به این فکر می کردم که دارم پدر و پسر امام رضا رو زیارت میکنم.

بعد از کربلا قسمت نشد که خدمتشون برسم تا اینکه نمایشگاه کتاب ایشون رو دیدم که اگه نمی دیدم حسرت دیدارشون به دلم می موند...

هر چند الان هم حسرت میخورم که ای کاش بیشتر از ایشون میشد استفاده کرد.


  • امید شریفی

نظرات (۳)

  • نسیم مرادی
  • خوش بحالتون 
    کربلا
    :(
    ما ک ی مشهد هم ک می رفتیم
    سلب توفیق شدیم انگار
     قسمت نمیشه ک بریم.
    چ برسه پامونو از ایران خارج بذاریم(Oo)
    پاسخ:
    ما هم از لطف ائمه است و توفیق عیال که میریم والا همچین خودمونو لایق نمی دونیم...
    متوسل شید به مادر سادات.
    مطمئنا جواب میده
  • نسیم مرادی
  • عه عه راستی اقای نمازی همونین ک فوت شدن
    روحشون شاد.
    آزاد شد و راحت.
    پاسخ:
    پرید و رفت اما خیلی ها رو در داغ فراق خودشون سوزاند
  • هادی سیاوش کیا
  • خدا رحمتش کنه 
    زیارت قبول
    این دفعه رفتید به یاد ما هم باشید
    پاسخ:
    ممنون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی