قالب رضا قالب رضا دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

!!!

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۷ ب.ظ

"به جهنم"



اشدا على الکفار رحما بینهم

  • امید شریفی

IP

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ

اینقدر که با آی پی کشورهای خارجکی بازدید کننده دارم با آی پی جمهوری اسلامی ایران ندارم...

ما شاء الله همه دوستان تو کار دور زدن و عبور از فیلترینگ اند....

  • امید شریفی

عصبم رو کشید

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۵ ق.ظ

پنج شنبه دو تا دندون رو پر کردم. بدون بی حسی و اذیت...

اما تازه ساعتای 9 بود که دردش شروع شد...

با یه قرص ژلوفن آروم شد...

جمعه رفتم برای عصب کِشی...

بی حس کرد و شروع کرد...

یکی پر کرد، یکی هم عصب کشی ولی خونریزی اجازه نداد دندون عصب کشی شده رو پر کنم...

امروز دوباره باید برم...

در ضمن عصب ها رو می کشند. بعد از کشیدن خودشون میمیرن... :)

  • امید شریفی

کلی پول...

چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ق.ظ

با تخفیفی که به خودم دادم باید سه تا دندون پر کنم، یه دونه هم عصب کشی کنم...

این کارا باید خیلی زود تو این دو سه روز انجام بشه...


اما یه نکته: ما نفهمیدیم عصب کُشی درسته یا عصب کِشی؟

  • امید شریفی

نفس راحت...

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

همه از هزینه های مربوط به برگزاری جشن عروسی خبر داریم، اما متاسفانه در بیشتر موارد این عروسی ها و البته این هزینه ها مقدمات گناه رو برای افراد فراهم میکنه...

خیلی از دوستان متشرع و مقید هم برای اینکه مراسم عروسی شون به این بلا دچار نشه و آغاز زندگیشون با گناه کلید نخوره این مراسم رو همزمان با یکی از اعیاد مذهبی و با برگزاری مراسم مولودی جشن میگیرند اما در بیشتر مواقع که همه مشاهده کرده ایم گناه به این مراسمات نیز راه پیدا می کند؛ به خصوص در بخش بانوان....

اینا همیشه برای منو و عیال دغدغه بود و علاوه بر اینکه دوست نداشتیم آغاز زندگیمون با گناه باشه بلکه میخواستیم از این فرصت استفاده ای کرده باشیم؛ آخه همیشه مراسم عروسی هیچ استفاده ای برای زوج ها نداشته و همیشه با یک هزینه اضافی برای اونها همراه بوده...

همین شد که قرار گذاشتیم که کلا یک تغییر اساسی در این مراسم انجام بدیم و این تغییر اساسی انتخاب یک سفر زیارتی و پذیرایی از اقوام و دوستان در مراسم ولیمه بود...

اول سفر حج رو برای شروع زندگیمون انتخاب کردیم اما با گرون شد هزینه سفر حج و عدم ثبت نام زوج های جوان و البته اینکه ما رو نطلبیدن، سفر زیارتی عتبات عالیات جایگزین سفر حج شد...

این سفر کلی عقب و جلو شد تا اینکه در دی ماه سال گذشته به مدد مادر سادات به همراه عیال راهی سفر عتبات عالیات شدیم و زندگی مشترکمون رو با توسل به خاندان آل الله آغاز کردیم...

بعد از بازگشت از سفر کربلا حالا نوبت ولیمه ای بود که تمام کاراش قبل از سفر به وسیله خودم انجام شده بود...

مراسم روز ولادت با سعادت نبی مکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) بود و از اونجایی که مجری برنامه از رفقا بود سر شوخی رو باز کرد و باعث شد یکی از خاطره انگیز ترین مراسمات برای میهمانان رقم بخوره (به اذعان همه میهمانان)...

من همون هزینه های که قرار بود در مراسم عروسی بکنم، بیشترش رو هم انجام دادم اما تا عمر دارم یه نفس راحت میکشم که اولا زندگیم با توسل به این خاندان پاک و مطهر آغاز شد دوما اینکه زمینه گناه هیچ کس رو فراهم نکردم....


اینم کارت ولیمه مون (عروسیمون) «طراحیش هم کار خودمه...»



  • امید شریفی

سرپرست خانوار

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ق.ظ

تازه وقتی خرج و مخارج یه خانواده بر عهده مون گذاشته میشه می فهمیم که پدرانمون چی کشیدن برای اینکه روزی حلال سر سفره بیارن...

از توقعات نا بجایی که بعضا از پدرم داشته ام خجالت زده ام...

  • امید شریفی

چشم...

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ق.ظ

بعضی وقت ها اذیت می کرد...

بازی در می آورد...

ولی با شروع ماه مبارک رمضان بازی در آوردنا و اذیت هاش زیاد شد، تا جایی که دیگه کلافه می شم از دستش...

دیگه خیلی ناسازگار شده تا جایی که نمیذاره شبا بخوابم...

اگه می شد قیدش رو میزدم و میرفتم سراغ یکی دیگه...

چشم هام رو میگم...

سوزش و خارش و احساس اینکه ماسه توی چشماته موضوعیه که چند ساله دارم باهاش زندگی میکنم؛ موضوعی که باهاش رفیق شدم و اگه نباشه دلتنگش میشم...

ولی از اوایل ماه مبارک فضیه فرق کرده...

تاری و درد های مزمن هم بهشون اضافه شده...

به قول یه بنده خدایی (با توجه به سریال مدینه) میگفت نکنه مشکوک به آر پی باشی...!

اذیت کردناش تا جایی پیش رفت که تو ایام قدر نه میتونستم صفحه تلویزیون و مانیتور رو ببینم، نه صفحه گوشی رو...

شبا مجبور بودم یکی از روسری ها عیال رو تبدیل به چشم بند کنم ببندم دور چشمام و تو تاریکی مطلق دراز بکشم تا خوابم ببره...

اینا همه یه طرف اصرار مادرم و عیال و مادرشون هم برای مراجعه به دکتر یه طرف...

فکر کنم دیگه باید برم دکتر...

  • امید شریفی

مدینه 2

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۱۰ ب.ظ

سریال مدینه به نظر من یکی از موفق ترین و البته بهترین سریال های نمایش داده شده در رسانه ملی بود....

دیشب قسمت آخر این سریال نمایش داده شد و به رسم همیشگی سریال های داخلی منتظر یک پایان اعصاب خرد کن و به درد نخور بودم که در کمال ناباوری با پایانی کاملا زیبا این سریال به اتمام رسید...

این سریال حتی در آخرین قسمت خودش توانست مطالب جدید ارائه کند...

بازهم باید از شخصیت مدینه یاد کنم که یکی از زیباترین شخصیت های مذهبی نمایش داده شده در تلویزیون بود....

  • امید شریفی

به امید آن روزی که...

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۷ ب.ظ

نماز عید فطر از اعمالی است که در دل مسلمانان شوق عجیبی است برای انجام آن و حال معنوی فوق العاده ای را به انسان منتقل میکند، اما باید بگویم حال معنوی این نماز زمانی دیدنی است و با تمام وجود درک کردنی که به امامت ولی امر مسلمین جهان باشد...

هرچند همیشه آرزوی آن را دارم که روزی را ببینم که این نماز بر من واجب شده و شوق آن را دارم که نماز عیدم را با اقتدا بر حجت خدا بر روی زمین اقامه کنم...


به امید آن روز

  • امید شریفی

نان آور

دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۱ ب.ظ

تا شش ماه پیش نون خور ابوی گرام بودم...

الان شش ماهه که شدم نون آور یه خانواده دو نفره...

امسال اولین زکات فطره رو پرداخت می کنم...


پ.ن1: متاسفانه خیلی ها فکر می کنند با پرداخت زکات فطره، خمس، صدقه و... چیزی از دست داده اند اما این در صورتی است که نتیجه پرداخته این حقوق شرعی دقیقا چیزی عکس آن است که ما فکر می کنیم و آن برکت است برکت است برکت. (همان حکایت گوسفند و سگ)

پ.ن2: این خانواده دو نفره عبارتیه که خیلی ها رو اسیر خودش کرده. خدا جامعه مون رو از شر این خانواده های دو نفره نجات بده و روزی رو ببینیم که هیچ نگرانی در خصوص پیری جامعه اسلامی وجود ندارد... خدا گرفتار خانواده های چند نفره مون (پنج نفره به بالا) کنه

پ.ن3: دعا کنید خانواده دو نفره ما هم تعداد اعضاش بیشتر بشه...

  • امید شریفی