عیادت از خود
به بعضی ها باید گفت:
چند تا کمپوت بگیر و برو سراغ خودت
اصلا حالت خوب نیست
مریضی
!!!
- ۳ نظر
- ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۲۹
به بعضی ها باید گفت:
چند تا کمپوت بگیر و برو سراغ خودت
اصلا حالت خوب نیست
مریضی
!!!
برخی ها که اکنون ادعاهایی مبنی بر کاهش تورم دارند روزی قائل بودند که
تورم را جیب مردم مشخص می کند....
دیروز بعد از ماه ها خلف وعده (از طرف من)، با عیال رفتیم امامزاده صالح (ع)
موقع برگشت هر جوری بود خودمون رو به آخرین قطاری که به سمت پایین میومد رسوندیم...
بر خلاف همیشه که توی مترو عیال میره واگن ویژه بانوان، چون خلوت بود باهم سوار شدیم و یه گوشه ایستادیم...
دست فروش ها هم آخرین تلاش خودشون رو برای فروش اجناسشون می کردن...
در این بین یه دخترک شش، هفت ساله فال فروش سر و کله اش پیدا شد...
خواب رو به عینه میشد توی چشماش دید...
ساعت نزدیک به یازده شب این دختر باید خواب باشه اما...
چند باری از نزدیک ما رفت و برگشت...
اما دفعه آخری که از کنارم عبور کردم تصمیم گرفتم یکی از فال هاش رو بخرم...
اسمش زهرا بود و صورتش زخم شده بود
میگفت یه غربتی صورتش رو زخم کرده اما متوجه نشدم منظورش از غربتی چی بود...
چون دندونای جلوش ریخته بود خوب متوجه حرفاش نمی شدم...
یه فال هزار تومنی بهم فروخت و رفت...
از سمت چپ من به سمت انتها قطار رفت...
یه لحظه که سرم رو برگردوندم سمت راست دوباره دیدمش...
تعجب کردم...
سریع سمت چپ رو نگاه کردم...
مگه میشه...
یه زهرا سمت چپ
یه زهرا سمت راست...
همه چیز بر زهرا بودن دخترک سمت راستی دلالت داشت...
لباس... چهره... دمپایی... و...
اما صورتش را غربتی زخم نکرده بود...
فکرم مشغول زهرا شده بود...
یه هفته زود تر از موعد تعیین شده توسط دکتر به دنیا اومد!
صبح جمعه بود...
اسمش رو گذاشتن "نرگس"
میشه فرزند یکی از دوستان عیال
پدر و مادری هیئتی و عاشق آل الله داره...
براش عقیقه قربونی کردن...
گوشت عقیقه رو آبگوشت کردن و این آبگوشت شد ناهار گریه کنان امام جعفر صادق (علیه السلام)
پ.ن 1: عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی کند و بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می شود، از حیث جنسیت مساوی باشند...
پ.ن 2: شک ندارم نرگس خانوم در آینده یکی از خادمان در خونه حضرت زهرا (سلام الله علیها) است... (ان شاء الله)
این استیضاح و این رأی عدم اعتماد به شدت نیاز می شد...
حکایت این روزهای آمریکا و مرگ فرگوسن منو یاد این قضیه ای میندازه...
توی آمریکا مراسم روضه گرفته بودیم
شب اول یه سیاه پوست ....
قبل از سفر کربلا با عیال تصمیم گرفتیم برای هیچ کس هیچ چیز (سوغاتی) نیاریم
آخه داشتیم میرفتیم زیارت، نه بازار گردی
اما وقتی رسیدیم اونجا به این نتیجه رسیدیم که حداقل باید برای پدر مادرامون یه چیزی بیاریم...
در نتیجه لیست خرید ما در سفر عتبات عالیات به این شرح شد...
برای باقی فامیل هم مهر تربت آوردیم...
البت ما یه سوغاتی خاص هم داشتیم که فقط نصیب خونواده و دوستان خیلی خیلی عزیز و نزدیکمون شد و انوم چیزی نبود جز یه کیلو انار که متبرک شده بود به ضریح مقدس حضرت سیدالشهدا و امامین کاظمین (علیهم السلام)
اما سوغاتی خیلی خیلی خاصی که از کربلا آوردیم و به هیچ کس ندادیم و یا به افراد خیلی خاص دادیم برنج تبرکی حرم سیدالشهدا (علیه السلام بود) بود که در کنار یه تیکه پارچه سبز از دفتر نذورات حرم هدیه گرفتیم... (قسمت شد عکساشون رو هم اضافه می کنم)
حضرت علی اصغر (ع) یکی از شخصیت های ناشناخته واقعه کربلا است که بزرگانی را باید تا مقام بلند مرتبه شان را تفسیر و شرح دهند...
انگار عالم بار دیگر جان گرفته
شادی مجال غم از این و آن گرفته
از ابر رحمت باز هم باران گرفته
سردار خوبی ها سر و سامان گرفته
امشب شب رؤیائی این عالمین است
کوچک ترین حیدر به دستان حسین است
چشم انتظاری بنی هاشم به سر شد
طوبای باغ فاطمیون پر ثمر شد
نوری مضاف جمع خورشید و قمر شد
آقا برای چندمین دفعه پدر شد
اجماع کلی بنی هاشم همین است
این طفل تمثال امیرالمؤمنین است
یک تکه الماس است بر دستان بابا
مانند یک رود است در آغوش دریا
آئینه می گردد به روی دست سقا
صف بسته قومی محضرش بهر تماشا
اکبر نگاهش کرد او خندید، «جان» گفت
ارباب در گوشش مسیحایی اذان گفت
وقتش رسید آقا که نام او بگوید
با سرّ اعظم نام این مه رو بگوید
این نکتهٔ باریکتر از مو بگوید
مستی کند با نام او یا هو بگوید
کوری چشم دشمنان حق منجلی شد
فرزند بچه شیر حق نامش «علی» شد
این طفل کوچک پیر یک دنیای عشق است
سر تا به پا آئینه و سیمای عشق است
آقا و آقازادهٔ آقای عشق است
مهری به طومار و به عاشورای عشق است
هدیه به زهرا شیرۀ جان رباب است
از نسل آب و تشنه لب هاش آب است
اما موضوعی که با دل عاشقان سیدالشهدا بازی می کند و از آنها دلبری می کند موضوع باب الحوائجی ایشان است تا جایی که بزرگان ما برای رفع مشکلاتشون متوسل به پر قنداق این دردانه ابی عبدالله (ع) می شوند.
بند قماطش را ز بالا آفریدند
مشگل گشای هر دو دنیا آفریدند
محسن برای نسل زهرا آفریدند
هم رتبه و هم شأن سقا آفریدند
شش ماهه صد ساله کند طی مدارج
آری علی اصغر بود باب الحوائج
اما همه می داندد که یکی از جانسوزترین و دردناک ترین مصیبت های کربلا واقعه شهادت حضرت علی اصغر (ع) و البته وقایع بعد از شهادت وجود مبارکشان است ....
گهواره اش یک قبلۀ سیّار باشد
کعبه به دورش حاجی هشیار باشد
سرباز راه حیدر کرار باشد
پس تیر معمولی برایش خار باشد
از بس ابهت داشت لشگر از توان رفت
بهر شکار او سه شعبه در کمان رفت
با دست و پای بسته میدان را به هم ریخت
یک قوم سرگردان و حیران را به هم ریخت
نظم و فنون رزم و گردان را به هم ریخت
معنای خیر و لطف باران را به هم ریخت
مشگل گشا شد، حرمله مشگل گشا زد
نامرد، مرد کوچکی را بی هوا زد
داغش به قاب سینه غم تصویر کرده
انگشت حیرت بر لب تکبیر کرده
طوری زدش گویا که صد تقصیر کرده
انگار نیزه در گلویش گیر کرده
آن سو به صورت مادری بیچاره می زد
این سو ز حلقش خون چه بد فوّاره می زد
طفلک میان نعره ها لرزید و پر زد
بر اشک بابا لحظه ای خندید و پر زد
برگ گل حلقوم او پاشید و پر زد
با تیر بر کتف پدر چسبید و پر زد
تیر از گلویش در نیامد غم به پا شد
در آن کشاکش ها سر از پیکر جدا شد
پ.ن 1: هیچ مصیبتی در کربلا برای سیدالشهدا (ع) جانگداز تر از شهادت وجود مبارک حضرت علی اکبر (ع) نیست (بنابر شواهد و قرائن). من عاشورای محرم هام شب هفتم و روضه حضرت علی اکبر (ع) است.
پ.ن 2: به یه مشکلی خوردم و یه حاجتی دارم. هر چند به امام رضا (ع) متوسل شدم و مطمئنم ایشون دست خالی ردم نمی کنن اما برای فردا صبح بانی روضه حضرت علی اصغر (ع) شدم...
یه عکس از قفسه سینه ام گرفته ام...
عکس که نه!!!
رادیوگرافی ریه ....(!؟)
تو جوابش زده غیر طبیعی (!!!!!!!)
میگن یه چیزایی هست تو ریه ات که غیر طبیعیه (!)
تا حالا کلی پول خرج کردم و دکترای متخصص این ام گفتن مشکلی نداری (:
امروز میرم خودمو بسپرم به دستگاه سی تی اسکن تا یه عکس دیگه ازم بگیره... :/
دعا بفرمائید چیزی نباشه و چیزی نشون نده (:
جوابش خیلی برام مهمه... :/
خیلی... !