قالب رضا قالب رضا دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

مشهدم آرزوست

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ
مهرماه بود که رئیس یه کار جدید بهم سپرد و طبق معمول قرار شد صفر تا صد کار رو خودم انجام بدم...
شروع کردم به جمع آوری مطالب مورد نیاز، ولی وقتی به خودم اومدم دیدم چیزی حدود 5000 صفحه (حداقلش رو گفتم ها) مطلب دارم؛ چشمتون روز بد نبینه، همین قدر بگم که حدود دو هفته دسته بندی این مطالب طول کشید...
از اون موقع یه بند دارم کار میکنم ولی حالا بعد از گذشت دو ماه می بینم که 50 درصد کار هم انجام نشده و کار خیلی کند پیش میره...خسته ام کرده و تنها یه زیارت علی بن موسی الرضا میتونه این خستگی رو از تنم در بیاره

مشهدم آرزوست...

در ضمن چون حال ارسال یه پست دیگه رو ندارم

حسین جان
همه دارند به سوی حرمت می آیند
طبق معمول من بی سر و پا جا ماندم
  • امید شریفی

فوق لیسانسه رو مخ

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ

طرف فوق لیسانس داره، یه مسئولیت اجرایی دادن بهش و تو اون مسئولیت دهن نیروهاش رو آسفالت کرده...

خیلی رو مخه...

ادعای کار کارشناسی داره و هرجوری شده خودشو میخواد بندازه وسط کار و دستور بده...

دوست داره تو همه زمینه ای اظهار نظر کنه و بگه اون رئیسه...

دارای توهمات خاصی هست و یه کار کوچیک رو به قدری بزرگ میکنه که غیر قابل انجام بشه و با این کاراش تا الان کلی خراب کاری کرده...

چند باری با هم به مشکل خوردیم و صریحا و کنایتا به پر و پای هم پیچیدیم...

منم که همیشه نسبت به اوضاع معترضم، تنش هام باهاش به حد اعلا رسیده...

دیروز شنیدم چند روز پیش گفته بود که فلانی (من) به چی مینازه؟ فکر میکنه اگه بره کسی نیست کارشو انجام بده؟ و...

روی هم رفته تمام تلاشش اینه که یه جوری ما رو کله پا کنه...


آدم مغروری نیستم و اگه یه آدم بیسوادی که هیچی هم بلد نیست بالا سرم بذارن باهاش کار می کنم ولی وقتی می بینم کسی نسبت به ما کاری بلد نیست ولی برامون شاخ و شونه میکشه، عزم م رو جزم میکنم تا حال طرف رو بگیرم...


دیگه دیوونه ام کرده؛ دوست ندارم تو کارم استرس داشته باشم و به چیزی فکر کنم

  • امید شریفی

.

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۱ ب.ظ

اسلام آمریکایی

شیعه انگلیسی


این کلمات چقدر زیبا مفهوم شان را منتقل می کنند...


تماشا کنید

  • امید شریفی

اربعین، کربلا

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

اپیزود اول:

با عیال برنامه ریزی کردیم که بهمن یا اسفند همین امسال برای بار دوم راهی کربلا بشیم...


اپیزود دوم:

صبح پیامک زد که سلام داداش، اگر خدا بخواد اربعین پیاده راهی کربلائیم، چندتا بلیط اضافی داریم اگر دوست دارید بیایید با هم بریم...

زنگ زدم و گفتم نه ولی دلم هوایی شده و هنوز هم دو دلم...

***

اگر می تونستم هم اربعین برم و هم اینکه بهمن عیال رو ببرم بدون شک می رفتم هرچند الان پاسپورتم هم آماده کرده ام که اگه شد راهی بشم اما فکر می کنم یه جور نامردیه اگر اربعین برم و این رفتن باعث بشه همسرم رو نتونم ببرم، آخه هر چی باشه بهش قول دادم، فکر نمی کنم ابی عبدالله راضی باشه...

اونم در حالی که ایشون اشتیاقشون برای زیارت دوباره مضجع مطهر حضرت ابی عبدالله از من بیشتره

چند روز پیش می گفت اگه به خاطر بی پولی ه که نمی تونیم بریم کربلا ناراحت نباش هرچی طلا دارم رو می فروشیم، پولشو میدیم میریم کربلا...

شک ندارم که به خاطر زیارت حضرت سیدالشهدا حاضره فرش زیر پامون رو بفروشیم و رو زمین بشینیم ولی باز هم مشرف شیم به محضر حضرتش...

  • امید شریفی

برای مادرم روضه بخوانید

پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۴۹ ب.ظ

این هم بخشی از وصیت نامه ما... (قابل توجه حجت السلام چراغی)

اگر دیدید دارم میدهم جان
سفارش می کنم روضه بخوانید

وصیتنامه ی نوکر دو حرف است
وصیت میکنم : روضه بخوانید

از آنجائیکه که من بودم حسینی
حسینی ها فقط روضه بخوانید

مرا غسلم دهید با اشک دیده
ولی اول کمی روضه بخوانید

نماز مِیت نوکر قضا شد !
مسلمانان کمی روضه بخوانید

و خواهش میکنم هنگام تشییع
برای عزتم روضه بخوانید

رفیقان زیر تابوتم برایم
به رسم معرفت روضه بخوانید

قسم دادم که قبل از دفن جسمم
کنار پیکرم روضه بخوانید

لباس مشکی ام زیباست اما
ز کهنه پیرهن روضه بخوانید

کفن کردید ؟ باشد ! چند خطی
ز شاه بی کفن روضه بخوانید

کفن دارم خجالت میکشم ؛ از
حصیر و بوریا روضه بخوانید

بجای ذکر تلقین زیر گوشم
به آرامی کمی روضه بخوانید

بریزید اندکی تربت به کامم
ز هجر کربلا روضه بخوانید

ز لیلا مادرِ نالان اکبر
برای مادرم روضه بخوانید

برای کشته ی غم های زینب
ز شام و کوفه و ... روضه بخوانید

سرم را میزنم صد بار بر سنگ
اگر از محمل و ... روضه بخوانید

خودم را میکُشم یکبار دیگر !
اگر از میخ در ... روضه بخوانید

فشار قبر چیزی نیست نزدم
شب اول اگر روضه بخوانید

شب جمعه به جایم بین هیئت
دم و نوحه ، سپس روضه بخوانید

میان مجلس ترحیم نوکر
بجای فاتحه روضه بخوانید

به یُمن سومین روز مَماتم
سه روز و شب فقط روضه بخوانید

برای شادی روحم پس از مرگ
فقط روضه ، فقط روضه بخوانید...

  • امید شریفی

تفاوت حسن رحیم پور ازغدی با برخی خواص

پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۵ ق.ظ

اگر بخواهیم حسن رحیم­ پور ازغدی را معرفی کنیم باید بگوییم در مشهد متولد شده است، دارای تحصیلات خارج فقه است و از سال 1381 به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شده، اما مردم بیشتر او را به واسطه پخش سخنرانی ­هایش از رسانه ملی می­ شناسند، هرچند آثار مکتوبی هم دارد. در داخل باعث دل گرمی جناح مؤمن و انقلابی است، همچنین بسیاری از حضور و فعالیت ­های او احساس خطر می­ کنند اما در بین اپوزیسیون خارجی نیز برخی او را از پاسداران سپاه قدس می ­داند و عده­ ای نیز او را در زمره نیروهای امنیتی جمهوری سلامی قرار می­ دهند اما هر چه هست باید به سطح تاثیرگذاری وی توجه داشت که توانسته است وی را در کانون توجه نیروهای خودی و در لیست ترور دشمن قرار دهد.

به عبارت دیگر حسن رحیم پور را باید از جمله متفکرانی دانست که جدای از گرایش فکری و سیاسی در بین عامه مردم از مقبولیت و البته محبوبیت ویژه ­ای برخوردار است، موضوعی که دلیل آن را باید شناخت ایشان از نیاز جامعه امروز، بیان بی­پرده مسائل و تقید او به نقد علمی دانست.

هر چند رحیم­ پور تا کنون ادعایی مبنی بر تحصیلات دانشگاهی نداشته است و اندوخته­ اش حاصل تحصیل در حوزه (تحصیلات حسن رحیم­ پور ازغدی سطح خارج حوزه است) و مطالعات و تلاش فردی است اما تعامل وی با قشر فرهیخته و دانشجوی جامعه باعث شده است که حسن رحیم ­پور ازغدی به عنوان یک شخصیت دانشگاهی شناخته شود و با القابی نظیر دکتر و... از او یاد شود.

حسن رحیم­ پور در چند ساله اخیر نشان داده است که نه تنها جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمن را به جان و دل درک کرده و دفاع در مقابل آن را وظیفه تمامی افراد جامعه می ­داند بلکه در مقابله با فرهنگ مهاجم تنها به دفاع بسنده نکرده است.

او نه تنها مانند برخی خواص منتظر ننشسته تا حمله دشمن آغاز شود و هدف را شناسایی کند بلکه ضمن شناسایی نقاط ضعف جامعه و تلاش برای تقویت آنها به فکر شناسایی نقاط ضعف فرهنگ مهاجم نیز بوده تا به این وسیله در جنگ نرم و تهاجم فرهنگی در گرفته میان اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی تنها یک مدافع و جامعه هدف نباشیم بلکه به عنوان یک فرهنگ غنی بتوانیم ارزش ­های انسانی خود را صادر کنیم.

در اندیشه این مبارزان خستگی ناپذیر جنگ هیچ گاه به پایان نخواهید رسید و معرفی ارزش­ های انقلابی و اسلامی به جهانیان نزد آنها همانند حفظ و حراست از آن ارزش­ ها، ارزشمند است. در وضعیت فعلی امثال حسن رحیم­ پور از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی­ کنند؛ آنها در میدان مبارزه نه تنها سرباز بلکه افسرانی هستند که با بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتروار حضورشان همانند وزنه ­ای سنگین در جبهه خودی از سوی دوست و دشمن حس خواهد شد.

رحیم ­پور ها عصبانیت دشمن از خود را به مثابه برخورد تیر به هدف مورد نظرشان تلقی می­ کنند و جز انجام وظیفه و تکلیف چیزی در سر نمی­ پرورانند و همین امر باعث شده است که در کنار دانشمندان هسته­ ای در لیست ترور قرار گیرد، هرچند باید توجه داشت که قرار گرفتن امثال ایشان در لیست ترور معنایی جز عجز و ناتوانی دشمن در مقابله با حملاتی که ایشان به اردوگاه فکری غرب داشته است، ندارد.

امثال نویسنده این متن شاید آنگونه که شاید و باید این استاد را نشناسد اما می­ داند اکنون که رحیم ­پور از هر منبری برای روشنگری و بصیرت بخشی استفاده می­ کند و در میدان مبارزه با جان و آبروی خود حاضر شده است، باید دست به کار شده و از او به عنوان "عمار انقلاب" تقدیر کنند.


انتشار در فرهنگ نیوز

مطلب جناب آقای مهدی جمشیدی در خصوص استاد رحیم پور

  • امید شریفی

عمار

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ق.ظ

  • امید شریفی

سگ بازی

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ

طرف با سگ اش تو یه ظرف غذا میخوره اون وقت به ما که میرسه نقش وایکتس رو بازی می کنه...

بهش میگم بیا با بچه ها تو یه ظرف غذا بخوره میگه غیر بهداشتیه اونوقت اگه سگ ش تو رخت خواب نباشه خوابش نمی بره...

خدایا یه سیلی، صاعقه ای، زلزله ای بزن همینجایی که من هستم...

  • امید شریفی

...

پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ب.ظ

یک هفته سخت و نفس گیر در بیستمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها

خلاصی از نمایشگاه در دو روز پایانی و انجام کار فوری

  • امید شریفی

السلام علی علی بن الحسین

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۰۴ ب.ظ

عل جان!

بنا نبود آتش به جان ما بزنی

پسر بزرگ نکردم دست و پا بزنی

***

همان عبایی که پنج نفر را در آغوش خود می گرفت

تمام جسم اکبر را به خیمه گاه نبرد



پ.ن: یقینا دردناک ترین مصیبت کربلا برای حضرت سیدالشهدا، شهادت فرزند ارشد ایشان حضرت علی اکبر (ع) است...

  • امید شریفی