مشهدم آرزوست
- ۱ نظر
- ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۶
طرف فوق لیسانس داره، یه مسئولیت اجرایی دادن بهش و تو اون مسئولیت دهن نیروهاش رو آسفالت کرده...
خیلی رو مخه...
ادعای کار کارشناسی داره و هرجوری شده خودشو میخواد بندازه وسط کار و دستور بده...
دوست داره تو همه زمینه ای اظهار نظر کنه و بگه اون رئیسه...
دارای توهمات خاصی هست و یه کار کوچیک رو به قدری بزرگ میکنه که غیر قابل انجام بشه و با این کاراش تا الان کلی خراب کاری کرده...
چند باری با هم به مشکل خوردیم و صریحا و کنایتا به پر و پای هم پیچیدیم...
منم که همیشه نسبت به اوضاع معترضم، تنش هام باهاش به حد اعلا رسیده...
دیروز شنیدم چند روز پیش گفته بود که فلانی (من) به چی مینازه؟ فکر میکنه اگه بره کسی نیست کارشو انجام بده؟ و...
روی هم رفته تمام تلاشش اینه که یه جوری ما رو کله پا کنه...
آدم مغروری نیستم و اگه یه آدم بیسوادی که هیچی هم بلد نیست بالا سرم بذارن باهاش کار می کنم ولی وقتی می بینم کسی نسبت به ما کاری بلد نیست ولی برامون شاخ و شونه میکشه، عزم م رو جزم میکنم تا حال طرف رو بگیرم...
دیگه دیوونه ام کرده؛ دوست ندارم تو کارم استرس داشته باشم و به چیزی فکر کنم
اپیزود اول:
با عیال برنامه ریزی کردیم که بهمن یا اسفند همین امسال برای بار دوم راهی کربلا بشیم...
اپیزود دوم:
صبح پیامک زد که سلام داداش، اگر خدا بخواد اربعین پیاده راهی کربلائیم، چندتا بلیط اضافی داریم اگر دوست دارید بیایید با هم بریم...
زنگ زدم و گفتم نه ولی دلم هوایی شده و هنوز هم دو دلم...
***
اگر می تونستم هم اربعین برم و هم اینکه بهمن عیال رو ببرم بدون شک می رفتم هرچند الان پاسپورتم هم آماده کرده ام که اگه شد راهی بشم اما فکر می کنم یه جور نامردیه اگر اربعین برم و این رفتن باعث بشه همسرم رو نتونم ببرم، آخه هر چی باشه بهش قول دادم، فکر نمی کنم ابی عبدالله راضی باشه...
اونم در حالی که ایشون اشتیاقشون برای زیارت دوباره مضجع مطهر حضرت ابی عبدالله از من بیشتره
چند روز پیش می گفت اگه به خاطر بی پولی ه که نمی تونیم بریم کربلا ناراحت نباش هرچی طلا دارم رو می فروشیم، پولشو میدیم میریم کربلا...
شک ندارم که به خاطر زیارت حضرت سیدالشهدا حاضره فرش زیر پامون رو بفروشیم و رو زمین بشینیم ولی باز هم مشرف شیم به محضر حضرتش...
اگر بخواهیم حسن رحیم پور ازغدی را معرفی کنیم باید بگوییم در مشهد متولد شده است، دارای تحصیلات خارج فقه است و از سال 1381 به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شده، اما مردم بیشتر او را به واسطه پخش سخنرانی هایش از رسانه ملی می شناسند، هرچند آثار مکتوبی هم دارد. در داخل باعث دل گرمی جناح مؤمن و انقلابی است، همچنین بسیاری از حضور و فعالیت های او احساس خطر می کنند اما در بین اپوزیسیون خارجی نیز برخی او را از پاسداران سپاه قدس می داند و عده ای نیز او را در زمره نیروهای امنیتی جمهوری سلامی قرار می دهند اما هر چه هست باید به سطح تاثیرگذاری وی توجه داشت که توانسته است وی را در کانون توجه نیروهای خودی و در لیست ترور دشمن قرار دهد.
به عبارت دیگر حسن رحیم پور را باید از جمله متفکرانی دانست که جدای از گرایش فکری و سیاسی در بین عامه مردم از مقبولیت و البته محبوبیت ویژه ای برخوردار است، موضوعی که دلیل آن را باید شناخت ایشان از نیاز جامعه امروز، بیان بیپرده مسائل و تقید او به نقد علمی دانست.
هر چند رحیم پور تا کنون ادعایی مبنی بر تحصیلات دانشگاهی نداشته است و اندوخته اش حاصل تحصیل در حوزه (تحصیلات حسن رحیم پور ازغدی سطح خارج حوزه است) و مطالعات و تلاش فردی است اما تعامل وی با قشر فرهیخته و دانشجوی جامعه باعث شده است که حسن رحیم پور ازغدی به عنوان یک شخصیت دانشگاهی شناخته شود و با القابی نظیر دکتر و... از او یاد شود.
حسن رحیم پور در چند ساله اخیر نشان داده است که نه تنها جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمن را به جان و دل درک کرده و دفاع در مقابل آن را وظیفه تمامی افراد جامعه می داند بلکه در مقابله با فرهنگ مهاجم تنها به دفاع بسنده نکرده است.
او نه تنها مانند برخی خواص منتظر ننشسته تا حمله دشمن آغاز شود و هدف را شناسایی کند بلکه ضمن شناسایی نقاط ضعف جامعه و تلاش برای تقویت آنها به فکر شناسایی نقاط ضعف فرهنگ مهاجم نیز بوده تا به این وسیله در جنگ نرم و تهاجم فرهنگی در گرفته میان اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی تنها یک مدافع و جامعه هدف نباشیم بلکه به عنوان یک فرهنگ غنی بتوانیم ارزش های انسانی خود را صادر کنیم.
در اندیشه این مبارزان خستگی ناپذیر جنگ هیچ گاه به پایان نخواهید رسید و معرفی ارزش های انقلابی و اسلامی به جهانیان نزد آنها همانند حفظ و حراست از آن ارزش ها، ارزشمند است. در وضعیت فعلی امثال حسن رحیم پور از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی کنند؛ آنها در میدان مبارزه نه تنها سرباز بلکه افسرانی هستند که با بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتروار حضورشان همانند وزنه ای سنگین در جبهه خودی از سوی دوست و دشمن حس خواهد شد.
رحیم پور ها عصبانیت دشمن از خود را به مثابه برخورد تیر به هدف مورد نظرشان تلقی می کنند و جز انجام وظیفه و تکلیف چیزی در سر نمی پرورانند و همین امر باعث شده است که در کنار دانشمندان هسته ای در لیست ترور قرار گیرد، هرچند باید توجه داشت که قرار گرفتن امثال ایشان در لیست ترور معنایی جز عجز و ناتوانی دشمن در مقابله با حملاتی که ایشان به اردوگاه فکری غرب داشته است، ندارد.
امثال نویسنده این متن شاید آنگونه که شاید و باید این استاد را نشناسد اما می داند اکنون که رحیم پور از هر منبری برای روشنگری و بصیرت بخشی استفاده می کند و در میدان مبارزه با جان و آبروی خود حاضر شده است، باید دست به کار شده و از او به عنوان "عمار انقلاب" تقدیر کنند.
انتشار در فرهنگ نیوز
مطلب جناب آقای مهدی جمشیدی در خصوص استاد رحیم پور
طرف با سگ اش تو یه ظرف غذا میخوره اون وقت به ما که میرسه نقش وایکتس رو بازی می کنه...
بهش میگم بیا با بچه ها تو یه ظرف غذا بخوره میگه غیر بهداشتیه اونوقت اگه سگ ش تو رخت خواب نباشه خوابش نمی بره...
خدایا یه سیلی، صاعقه ای، زلزله ای بزن همینجایی که من هستم...
یک هفته سخت و نفس گیر در بیستمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها
خلاصی از نمایشگاه در دو روز پایانی و انجام کار فوری
عل جان!
بنا نبود آتش به جان ما بزنی
پسر بزرگ نکردم دست و پا بزنی
***
همان عبایی که پنج نفر را در آغوش خود می گرفت
تمام جسم اکبر را به خیمه گاه نبرد
پ.ن: یقینا دردناک ترین مصیبت کربلا برای حضرت سیدالشهدا، شهادت فرزند ارشد ایشان حضرت علی اکبر (ع) است...