مادر...
جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۲۲ ب.ظ
سن زیادی ندارد اما مادر است و عاشق فرزندانش (فرزندی یک ساله و نیمه و فرزندی در راه)
بعد از آنکه زنی متأهل وارد زندگی ش شد و همسرش را تصاحب کرد از زندگی ش قطع امید کرد و نا امیدانه به خانه پدر پناه آورد.
چند ماهی می شود که زندگی ش در تلاطم است تا با طلاق خود را از دست همسری هوس ران که ماه هاست درگیر اعتیاد و شرب خمر نیز شده است، برهاند.
زنی که زندگی ش را به اینجا کشانده است را به خوبی می شناسد اما تحت هیچ شرایطی حاضر نیست به قیمت بردن آبروی آن زن، پیروز دادگاه طلاق باشد؛ تکه کلامش این است که آن زن هم مادر است. نمی خواهم آبروی کسی را ببرم. واگذار کرده ام به خدا...
برایش دعا کنید...
- ۹۵/۰۵/۰۱