وطن...
يكشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۰۱ ب.ظ
لباس زیبا و مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تن و با چهره ای زیبا و خندان، همین که دستاشو آورد سمتم پرسید:
داری میری خارج؟!؟
جوابمو توی ذهنم بالا پائین کردم. حسابی بهش فکر کردم. رو کلماتش تمرکز کردم و گفتم:
داریم میریم به سمت وطن. کربلا برای ما خارج نیست، وطنه. نشون به این نشون که نمازمون هم کامل می خونیم...
هنوز لبخند بر لب داشت، لبخندی دائم...
پ.ن: اسفند 1393؛ فرودگاه امام خمینی؛ هنگام آخرین بازرسی برای خروج از کشور...
- ۹۴/۰۳/۱۰