نمردیم و سیل رو هم دیدیم...
به خاطر مریضی عیال تصمیم گرفتیم به همراه خانواده ایشون راهی دیار غربت برای ما و سرزمین مادری برای عیال شویم...
قرار بود بعد از اقامه نماز صبح روز 114 خرداد حرکت کنیم ولی به دلایلی معلوم ساعت 10:30 دقیقه صبح راهی شدیم...
مسیر حرکت همیشگی و مشخص است ...
اما این بار بحث است بین جاده هراز و فیروزکوه که در نهایت فیروز کوه مشخص می شود...
بعد از طی بخشی از مسیر با ترافیکی وحشتناک و پس از آن باران و تگرگ مواجه شدیم...
به شوخی به عیال گفتم طوفان رو در تهران تجربه کردیم حالا باید سیل رو در مسیر شمال تجربه کنیم...
نشون به این نشون که مسیر تهران تا پل سفید را در زمان نزدیک به 6 ساعت طی کردیم...
اینجا برای اینکه از ترافیک فرار کنیم مجبور شدیم از مسیر فرعی بریم...
حرکت از مسیر فرعی همان، باران و آب گرفتگی همان...
جاتون خالی تو یه سربالایی گیر افتادیم که نه راه پس داشتیم و نه راه پیش
پیاده شدیم و با خواهش و تمنا از این سربالایی نجات پیدا کردیم...
به محض اینکه به اولین جا برای استراحت رسیدیم شنیدیم که سیل جاده رو خراب کرده و این مسیر هم بسته است
اما مگه میشه فضولی نکرد
به همین خاطر راهی شدیم...
باز هم اسیر ترافیک شدیم
نهایت اینکه جاده خراب نشده بود اما دیدیم که چگونه سیل تمام جنگل رو شسته بود آورده بود توی جاده و جاده رو مسدود کرده بود...
خلاصه سرتون رو در نیارم هم سیل رو تجربه کردیم هم اینکه یه رکورد جدید زدیم و اون اینکه بعد از بارها که مسیر تهران تا ساری رو سه چهار ساعته میرفتیم ایندفعه این مسیر رو 11 ساعته رفتیم...
هرچند نباید از این غافل بشم که جاده جنگلی در عرض 2/3 ساعت با همه مزاحمت های ایجاد شده توسط مردم با زحمت نیروهای راهداری باز شد...
- ۹۳/۰۳/۱۷