اتحاد عروس و مادر شوهر
از عیال هر چی تعریف کنم کم گفته ام؛ ولی یکی از مهمترین سجایای اخلاقی ایشون ارتباط خوب و صمیمی با خونواده بنده است تا جایی که به ایجاد حس حسادت در من منجر شده...
بعد از ظهر روز سیزدهم بود که هم رفتیم یه سری به والدین گرامی بزنیم هم هیئت رو بریم پیش دوستان قدیمی بنده...
مستقیم رفتیم هیئت و بعد از هیئت هم خونه ما...
طبق معمول هر سال ظهر شهادت رو جهت شرکت در دسته عزدارای مادر سادات روانه مسجد شدم و بعد از صرف یه ناهار فوق العاده برگشتم خونه
شب به همراه مادر و عیال روانه هیئت شدیم که از همون مسیر رفت صحبت ها سر زن پیدا کردن برای برادرم شروع شد...
عیال مدعی بود که باید تو روشنایی رفت و تو روشنایی اومد تا حداقل ¾ نفر رو بشه دید...
دفتیم و ماجرا موند تا اخر هیئت که عیال تماس گرفت و گفت به داداشم بگم بره بیرون دختره رو ببینه...
شکه شدم...
به همراه اخوی گرام و چندتا از بچه ها رفتیم بیرون منتظر موندیم
عیال اومد ولی حاج خانوم مونده بود برای تحقیقات نهایی
نهایتا مادرمون با کلی اطلاعات حاصل از تخلیه اطلاعاتی اطرافیان کیس مورد نظر تشریف آوردند.
ولی نقطه جالب اتحاد عروس و مادر شوهر جهت حالگیری از چند نفر و البته انتخاب عروس بعدی و نهایی خانواده بود که در جای خود جالب بود...
- ۹۳/۰۱/۱۷
با مطلب "مجروحی دیگر در راه امر به معروف" به روزیم...
منتظر شما و نظراتتون....نظرات زیباتون
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
یا زهرا