قهر و آشتی
گاهی وقتا با بعضی ها قهری ولی ثانیه شماری می کنی برای اینکه بهونه ای به دست بیاری بری آشتی..
برات هم مهم نیست که طرف مقابل بگه اومدی منت کشی یا اینکه کلاس بذاره یا اینکه...
- ۰ نظر
- ۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۸:۰۱
گاهی وقتا با بعضی ها قهری ولی ثانیه شماری می کنی برای اینکه بهونه ای به دست بیاری بری آشتی..
برات هم مهم نیست که طرف مقابل بگه اومدی منت کشی یا اینکه کلاس بذاره یا اینکه...
1. مهریه عیال 110 عدد سکه بهار آزادی به علاوه یه سفر حج و یه سفر کربلاست که سفر کربلا رو ادا کردیم. نمی دونم زیاده یا نه...
2. هر چی که تو خونه ما هست داریم ازش استفاده می کنیم، جهیزیه فقط چیزایی که لازم داشتیم رو خریدیم...
3. واقعا تجملات نداشتیم. پول اضافی هم نداشتیم که خرج تجملات کنیم...
4. اسراف نداشتیم چون واسه ریال به ریال پولمون حساب کتاب کرده بودیم...
5. وسایلی که میخواستیم رو آمار میگرفتیم ببینیم کجا ارزون میدن، می رفتیم از اونجا می خریدیم...
6. هتل و سالن های پر خرج کجا بوده. گشتیم و گشتیم یه جا رو پیدا کردیم با تخفیف های نجومی...
7. لباس عروسی رو کرایه کردیم. فکر کنم 70 یا 80 تومن شد...
8. اصلا ثروتی نداریم که بخواهیم به رخ کسی بکشیمش...
البته بگم این کارا رو نه برای اینکه پول نداشته باشیم انجام ندادیم بلکه بعضی کارا رو هم میتونستیم انجام بدیم و ندادیم چون واقعا می خواستیم به حرف حضرت آقا عمل کرده باشیم...
ما علاوه بر این موارد سعی کردیم برای تهیه وسایل زندگی مون حتی المقدور از وسایل ایرانی استفاده کنیم...
من هیچ وقت به بد بیاری و بد قدمی اعتقادی نداشته و ندارم اما ماه گذشته اتفاقاتی برام افتاد که کمی عجیب بود...
همیشه از قدیم مادرم معتقد بود که قلک برای خانواده ما بی برکتی میاره، یا به عبارتی دیگه برامون خوش یُمن نیست...
بر اساس همین اعتقاد بود که ما همیشه از داشتن قلک محروم شده بودیم...
اینا همه گذشت و ما هم کلا دیگه به قلک فکر نمی کردیم تا اینکه ماه پیش خانمم با اصرار خودش رفت یه قلک خرید تا مثلا پس اندازی داشته باشیم...
از روزی که این قلک اومد تو خونه ما مشکلات هم شروع شد...
این ماه یکی از بدترین ماه های من از نظر مالی بود
تمام پولم دهم ماه تموم شد...
اضافه کارا رو که ریختن اون هم نمی دونم چطور تموم شد...
یارانه هم به همین منوال...
دیگه داشتم دیوونه می شدم که چرا این ماه به این فلاکت خوردم...
هیچی پول نداشتم...
اولین کاری که کردم قلک رو نابود کردم...
به بی پولی محض رسیده بودم...
فکر کنم دارم به بد قدمی قلک برای خانواده مون اعتقاد پیدا می کنم...
چند روزی بود که کلا دسترسی ام به فضای بلاگ دات آی ار محدود شده بود و به هیچ عنوان نمی تونستم به پنل مدیریتی وبلاگم سر بزنم...
واقعا اعصاب خورد کن بود...
حتی به کارشناس فنی هم متوسل شدم ولی درست بشو نبود...
در هر صورت اینترنت، سیستم و یا هر عامل دیگری که باعث بروز این مشکل شده بود، خر است...