حماقت و دیگر هیچ
زن و شوهر خوبی بودن...
یک سال نیست که پسر دومشون، علی اصغر، به دنیا اومده...
مدتی بود که دعواهاشون شروع شده بود و صداشون تا کجاها که نرفت...
حالا معلوم نیست آقا سرش کجا گرم شده رفته درخواست طلاق داده...
خانم هم برای اینکه شاید بتونه از طلاق فرار کنه گفته من بچه ها رو نمیخوام و خودش باید بچه ها رو بزرگ کنه...
اما آقا مصمم داره خواسته اش رو دنبال میکنه.
مأمن پس بزرگتر خونواده که 2 یا 3 ساله است شده خونه صاحب خونه...
ــ حماقت و صد البته خریت دو نفر آدم مغرور که عقل در سر ندارن یه بچه کمتر از یکساله رو تبدیل به فرزند طلاق میکنه...
ــ دوست داشتم میتونستم بهشون کمک کنم...
- ۲ نظر
- ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۱۶