با عیال گرامی نشسته بودیم
به تعریف که تلفن خونه زنگ خورد.
برادرم بود...
جواب دادم اما صدایی نیامد.
دست به کار شدم و اینبار من
تماس گرفتم.
همین که اولین بوق به صدا در
اومد دیدم که جواب داد و خیلی شاد و خوشحال و البته با کمی خجالت...
بدون مقدمه چینی گفت پنج
شنبه میایید خونه بابا اینا یا نه؟
تا بخوام جواب اره یا نه رو
بدم ادامه داد که بیایید برید برا تحقیقات...
جالب بود برام. گفتم تحقیقات
برا کی؟
گفت من یه دختر خانومی رو
دیدم. ازش خوشم اومده. شما و خانومتون بیایید برید ببینید. اگه تائید میکنید؛ به
مامان اینا بگم که پا پیش بذارن.
خانومم سریع گوشی رو ازم
گرفت و حسابی بنده خدا رو بازجویی کرد که کی هست؟ کی معرفی کرده؟ و .............
حالا شدیم مامور تائید و بررسی
زن داداش آینده؟
میترسم...