قالب رضا قالب رضا بایگانی اسفند ۱۳۹۲ :: دلنوشته های یک خبرنگار

دلنوشته های یک خبرنگار

Reputation of a reporter
دلنوشته های یک خبرنگار

قبل از آنکه کسی یا چیزی باشم گدا و گریه کن در خانه اهل بیتم و به این موضوع افتخار می کنم...
خبرنگارم (!) و در این وبلاگ بیش از آنکه به مسائل سیاسی، فرهنگی و یا اعتقادی بپردازم به روحیات و احوال درونی ام خواهم پرداخت...

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

...

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۱۰ ب.ظ
همان قدر که بی حیایی و شاید هم بی عفتی باعث بی حجابی و رواج اعمال منافی اخلاق در جامعه گردیده است بی غیرتی مردان جامعه نیز موثر است ...
  • امید شریفی

تحلیلی بر وصیّت نامه ستّارخان سردار ملّی

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۱۹ ق.ظ

این بنده عاصی ستار،برای اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص)مطابق احکام صادره علماء اسلام ، از جان و مال و اولاد و هستی خود، صرف نظر کرده تا دولت جابره تبدیل به دولت عادله و قوانین حضرت سیدالمرسلین رویه و مسلک اهل اسلام شود. "ستار"
در نگاهی به وصیّت نامه این دلاور مرد آذربایجان و ایران زمین ، نکات قابل توجهّی حاصل می آید؛
و اغراق نکرده ایم اگر این وصیّت نامه را چکیدۀ بسیار فشرده از نظام سیاسی شیعه و حکومت ولایت فقیه بدانیم .
در شروع وصیّت نامه ، این سردار ملّی همانند سرداران مذهبی ، مِیل حرکتی خود و خاستگاه حرکت اجتماعی-سیاسی خود را با بکار بردن عبارت "بنده" می نمایاند ، تا نشان دهد قبل از آنکه سردار بزرگی باشد و حتی قبل از آنکه ستّار باشد ، بنده خدا و عبد می باشد ، با صفتِ "عاصی" به نظر می رسد ستّار خان نه شکسته نفسی معمول ، بلکه تواضع ممدوح کرده و با بیان ذلّت خود در محضر باری تعالی ، جلوی خود پسندی و عُجب خود را گرفته است ، تا از مردم و زمین و زمان و مملکت متوقّع نباشد و خود را تنها ناجی مردم از بحران نپندارد.
در ادامه ستّار خان ، بسیار عالی در چند خط کوتاه و با عبارات مُجمَل امّا پرمعنی ، هدف از قیام خود ، مبنای آن و روش عمل ، خطوط قرمز و .... را بیان داشته است.
این شهید راهِ مشروطۀ مشروعه ، هدف از قیام مسلّحانه خود و یارانش را "اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص)" اعلام و با درج عبارت "مطابق احکام صادره علماء اسلام" به طول تاریخ درس می دهد که در نظام سیاسی شیعه، هر قیامی ، هر عملی و هر جنگ و صلح و مذاکره و توافقی بایستی مطابق فتوا و حُکم ولیّ و زعیم شیعه بوده باشد.
این مجاهد بزرگ تشیّع ، رسیدن به تشکیل حکومت اسلامی و رویه و مسلکِ اهلِ اسلام شدنِ قوانینِ حضرتِ سیدالمرسلین را آنقدر مهمّ و با ارزش می داند ، که برای دستیابی به آن اِبایی از گذشتن از جان و مال و اولاد و هستی ندارد ، و سرآخر همین اتفاق می افتد ، تا به طول تاریخ نشان داده شود این فرازِ بیانِ ستّارخان نیز تعارف یا شعار نبوده است .
و ما اکنون، در کجای تاریخ ایستاده ایم و چه جوابی خواهیم داشت ، برای فردای روزی که با ستّارخان ها و شهید مدرّس ها و صدها هزار شهید دفاع مقدّس و شهدای هسته ای و ..... روبرو خواهیم شد ، اگر اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص) را وقعی ننهیم و مهمّ تر از آن احکام صادره علماء اسلام به خصوص ولیّ و زعیم زمان خود را در تصمیم گیری ها، مذاکرات ، توافقات و ... لحاظ نکنیم و بدتر به عکس آن عمل کنیم؟
اگر فقط به خاطر ترس از تحریم و کمبودهای احتمالی به همه چیز پشت پا بزنیم چه جوابی خواهیم داشت در محضر آنهایی که برای برپایی این حکومت از جان و مال و اولاد و هستی خود گذشتند!!! 
و سخن آخر اینکه، اندیشه می کنیم از اینکه ترس از تحریم و کمبودهای احتمالی ، توّهمّی ساختگی باشد برای تقدیم مملکت به بیگانگان باشد . والله اعلم. (مشرق نیوز)
  • امید شریفی

...

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۱۳ ب.ظ

هر چند آدمی نیستم که از دعوا بترسم ولی از دعوا و یا کوچکترین مشاجره ای با برخی افراد خاص متنفرم...

  • امید شریفی

هدیه ای به عقیله...

دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۳۹ ب.ظ

داشتم ناهار میخوردم که پیامک زده "جنازه رفیق ات رو از سوریه آوردن..."

کرک و پرم ریخت؛ ناهار کوفتم شد!

ازش می پرسم که کدوم دوستم؟

نوشته حدس بزن...

دیگه داشتم از دلهره می مردم...

بیشتر از هر چیزی دوست داشتم ببینم کیه؟ تا حسابی بهش حسودیم بشه و به حالش قبطه بخورم...

وقتی ازش خواستم که بگه کی...

یه کلمه اسم برادر خودشو نوشت...

مثل اینکه یه پارچ آب یخ ریخته باشن تو سرم. یخ کردم.

سریع پریدم سمت تلفن و شماره اش رو گرفتم...

دوست داشتم یکی از شوخی های همیشگی باشه.

گفتم یعنی چی که میگید جنازه فلانی رو آوردن. شوخی میکنید؛نه؟

خیلی جدی پاسخ داد که نه. مگه شوخی دارم.

میگم چند شنبه آوردن؟

در کمال آرامش جواب میده: هفته پیش

دیگه مخم داشت سوت می کشید.

از یه طرف باور نمی شه این اتفاق افتاده باشه از طرفی هم اونقدر جدی بود که جای شکی برام باقی نمی موند.

گفتم یعنی چی؟

فکر کنم اشفتگی منو رو حس کرد که گفت هفته پیش جنازه اش رو آوردن. اینکه میگم جنازه یعنی اینکه جنازه شده بود که آوردنش...

نهایتا متوجه شدم که برادرش از ناحیه پا (هر دو پا) مورد اصابت گلوله قرار گرفته...

یه کم ازش توضیحات خواستم بعدش هم وعده کردم که آخر هفته برم برای دیدن برادرش...

 

قبل از هر چیزی باید یه فاتحه برای شادی روح مادر این خانواده بخونیم که اگه این پسرش هم شهید می شد، دومین فرزندش رو هم پیشکش خانواده عصمت و طهارت کرده بود.. .

هر چند دعای برای سلامتی و طول عمر پدر این خانواده انقلابی نباید فراموش بشه، چرا که از لقمه پاک این پدر بود که فرزندانی این چنین تربیت یافته اند؛ شیر بچه هایی حیدری...

  • امید شریفی

هر دم از این باغ...

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۲۶ ب.ظ

در حکایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:

 

هر دم از این باغ بری می رسد،

تازه تر از تازه تری می رسد.

  • امید شریفی

به کجا چنین شتابان؟

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۱۴ ب.ظ

متاسفم برای وزارت ارشادی که معاون فرهنگی اش میگه: صادق هدایت ممنوع القلم نیست...

آقای صالحی بهتره یه دوره هم که شده آثار این ملعون رو مطالعه کنی یا اگه نمی تونی حداقل یک بار راز شهرت صادق هدایت نوشته محمدرضا سرشار رو بخونی...
بهتر بگم آقای معاون فرهنگی یا سواد لازمه رو ندارن و یا اینکه.... (جای خالی رو خودتون پر کنید.)

  • امید شریفی

اولین کنسلی

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۴۹ ق.ظ

رفتیم کسی که قرار بود زن داداش آینده بشه رو دیدیم. تائید نشد. 

  • امید شریفی