اربعین، کربلا
اپیزود اول:
با عیال برنامه ریزی کردیم که بهمن یا اسفند همین امسال برای بار دوم راهی کربلا بشیم...
اپیزود دوم:
صبح پیامک زد که سلام داداش، اگر خدا بخواد اربعین پیاده راهی کربلائیم، چندتا بلیط اضافی داریم اگر دوست دارید بیایید با هم بریم...
زنگ زدم و گفتم نه ولی دلم هوایی شده و هنوز هم دو دلم...
***
اگر می تونستم هم اربعین برم و هم اینکه بهمن عیال رو ببرم بدون شک می رفتم هرچند الان پاسپورتم هم آماده کرده ام که اگه شد راهی بشم اما فکر می کنم یه جور نامردیه اگر اربعین برم و این رفتن باعث بشه همسرم رو نتونم ببرم، آخه هر چی باشه بهش قول دادم، فکر نمی کنم ابی عبدالله راضی باشه...
اونم در حالی که ایشون اشتیاقشون برای زیارت دوباره مضجع مطهر حضرت ابی عبدالله از من بیشتره
چند روز پیش می گفت اگه به خاطر بی پولی ه که نمی تونیم بریم کربلا ناراحت نباش هرچی طلا دارم رو می فروشیم، پولشو میدیم میریم کربلا...
شک ندارم که به خاطر زیارت حضرت سیدالشهدا حاضره فرش زیر پامون رو بفروشیم و رو زمین بشینیم ولی باز هم مشرف شیم به محضر حضرتش...
- ۹۳/۰۹/۰۲